کتاب استانبول

اثر اورهان پاموک از انتشارات نیلوفر - مترجم: شهلا طهماسبی-ادبیات ترکیه

سرگذشت نامه


خرید کتاب استانبول
جستجوی کتاب استانبول در گودریدز

معرفی کتاب استانبول از نگاه کاربران
ریویوها هم ژانر دارند، این ریویو باب حسرت است. چند سال است ورد زبانم شده «چرا با سابقه‌ی شهری نزدیک به یک قرن، نمی‌توانیم به ’شهر‘ فکر کنیم؟» و این کتاب مثال من است. اگر ترجمه کمی دقت بیشتر داشت چهار ستاره و اگر تصویرهاش معنادارتر بود پنج ستاره داشت. «حزن» را پاموک میسازد، حزن مال استانبول نیست، زاده‌ی پاموک است. تاریخ و زیست شهر را تکوینی میخواند.
به امید روزی که بتوانیم به شهرهایمان فکر کنیم، به تبریز که آلبوم مصور رنج و تاریخ است، دیگ جوشان؛ به رشت و انزلی که کاش کاش به کلمه بیایند در تصویرهای فرهنگ شهری بندری ؛ تهران که با چنارهاش شاهد زاده شدن انسان و تمدن جدید ایرانی‌ست؛ اصفهان را باید از حمله‌ی افغان‌ها تا امروز یکی بخواند؛ شیراز با میرزا صالح و روزنامه‌ها و قوام و خاندان های پهلوی تا امروز و فامیلهای سیاسی؛ بوشهر از دوران پلیس جنوب و انگلیسی‌ها و خفیه‌نویسان و غروبهای ملال و سرخ بندر:؛ آبادان پهلوی و نفت که سینما و ادبیات یه دهه را تحویل و حمایت کرد و فرهنگی خاص پرورد؛ حتی گرگان، کرمان، مشهد و کرمانشاه و کردستان...

مشاهده لینک اصلی
احساسم بهش يك دست نيست. يعني فصل هاييش بود كه خيلي خيلي برام مورد علاقه بودند، و فصل هايي هم داشت كه واقعا هيچ لذتي نمي بردم ازشون و منتظر تموم شدنشون بودم صرفا:)) (بيشتر اون فصل هايي كه توصيفات زياد از مناظر طبيعي داشتند:-@)
ولي خب، در كل براي من ِ نه اصلا علاقه مند به هيچ چيز مرتبط به ترك ها، مسلما تجربه جديدي بود دوست داشتن كتاب يك ترك درباره يك شهر مهم در جهان ترك:)))
چند تا نكته م ميخوام بگم:
يك اينكه بنظرم اگر انتشارات ش لطف كنه و يا اين كتابو رنگي چاپ كنه كه ما چيزي بفهميم از عكس ها، يا خب يه تعداد زيادي از عكس ها رو كلا برداره كه نباشن ديگه، منو بسيار خوشحال مي كنه:)) واقعا كور شدم و مردم از كنجكاوي ديدن عكسهايي كه انقدر سياه چاپ شده ن كه يه هاله هايي ازشون رو ميشه ديد فقط:/
دو اينكه كاش يك جايي يك زماني بتونم دايرة المعارف رشاد اكرم كوچو رو قبل از مرگم ببينم، و دايرة المعارف هاي ديگه ي اون طوري درباره ي شهرهاي ديگه و مردم ديگه رو...
سه اينكه من واقعا ترك ها رو، فرهنگ شون و حال و هوا شون رو يني، هيچ وقت نزديك به خودمون نمي دونستم و بنظرم كاملا دنياي جديدي بوده اند هميشه. اين جا اولين باري بود كه حس كردم واقعا حال و هواي مشتركي داريم تقريبا برخلاف تصور من...
و در نهايت هم اينكه من بنظرم ترجمه ي خوبي نداره. و بنظرم مشكل مترجم در زبان مقصد ه نه زبان مبدا. تقريبا دو سوم جملات طولاني و سخت فهم ش كه بايد چهار خط ميرفتي پايين تر تا فعل جمله رو ببيني و بعد برگردي اول جمله تا ببيني كلا چي گفته حالا، نياز به ويرايش داشت (مثل همين جمله خودم تقريبا:)) )، از كلمات قلنبه سلنبه ي به زعم خودش شاعرانه اي استفاده كرده بود به دفعات كه واقعا لزومي نداشت و فقط خوانش رو سخت تر مي كرد و فهميدن منظور رو سخت تر و ذهن رو بسيار پراكنده، در كاربرد حرف اضافه ها چندين جا مشكل داشت و اشتباه به كار برده بود جدا، و در كل بنظرم انقدر به روح متن و شاعرانگيش و انتقال دادن اين ها توجه كرده بود كه يادش رفته بود شايد لازمه آدمها اول بتونن متن رو درست بخونن تا بعد حالا بتونن حس و حال رو درك كنن:))

مشاهده لینک اصلی
این یک خاطره دوئلی است که بیست سال زندگی نخستین نویسنده و همان دوره ای از استانبول است. پاموک یک صدای شاعر دارد. با این کار، من به معنای این نیست که او از زبان درخشان و یا استعاری استفاده می کند، بلکه این است که او توانایی تعلیم انتزاعی را به شکل قابل لمس دارد: فضای محله، اوراق قرضه در یک خانواده، خلق و خوی یک مرد. من تعجب کردم که چقدر از این کتاب لذت بردم که فاقد طرح و یا روایت تنش بود. من باید فقط خلق و خوی درست داشته باشم

مشاهده لینک اصلی
واقعا اینطور نیست. یکی از نویسندگان محترم مبهم که او را ستایش می کند، به عنوان نوعی pedophile توصیف می شود. این یک استعاره ظالمانه در لولیتا نیست، این توصیف Pamuks دوست داشتن از هیچ کس نیست. اگر این به اندازه کافی نباشد، بهترین توصیفش از استانبول، یکی از بزرگترین شهرهای امروز و مهمتر از همه در تاریخ، در مورد آپارتمانش و نابودی خانه های چوبی نزدیک آن است. برای صرف یک روز در بخش انگلیسی کوچک یک کتاب فروشی بزرگ و دیدن همه چیز جز مطالب پاموک در همه جا من را در یک خلق و خوی به شدت بد قرار داده است. بررسی اصلی: این کتاب می تواند به اندازه کافی احساس راحتی و صمیمی، به دلیل اینکه او در تمام طول سالن نشسته است، که، او می گوید، دیگر وجود ندارد. سالها بعد از سالی که او در یک شهر شلوغ باقی می ماند، می گوید: بیشتر در مورد او، پیشینه غربی ترکیه، میراث ثروتمند، عادت های خودمحور و غیره است که احتمالا در مورد استانبول است. من فقط پس از توصیف دایره المعارف، خواندن و خواندن هرکدام از ادبیات، خواندن را متوقف کردم، اما پشیمانی از اجتناب از استانبول بر اساس توصیفهای او بود. به نظر می رسد که ترک ها به دلیل نظر خود در مورد ارامنه به نظر می رسد. سیاست او ممکن است گاهی اوقات اعتبار داشته باشد، اما او عمدتا یک مرد فاسد است که وانمود می کند که خود را ناراحت می کند. بالاخره: نسخه من دومین کتاب زیبایی طراحی شده و ساخته شده ای بود که تا به حال خوانده ام، با کاغذ، چهره های نوع و فضا دقیقا درست وزن

مشاهده لینک اصلی
بخش اصلی کتاب توضیح می دهد که بعضی از شاعران، روزنامه نگاران و نقاشان در مورد قرن نوزدهم در مورد استانبول چه نوشته اند یا نقاشی کرده اند. اما زمانی که من این را پس از خواندن نام من قرمز بودم، انتظار داشتم بدانم که چگونه پاموک استانبول و زندگی اش را توصیف می کند در آن شهر، چیزی نیست که برخی از مسافران ناشناخته قرن نوزدهم و روزنامه نگاران قدیم با نامهای دشوار تلفظ شود. برخی از فصل های جالبی وجود داشت اما ما یک کتاب با قیمت بسیار بالا که بر روی کاغذ با کیفیت چاپ شده و بسته بندی شده با پوشش دوست داشتنی خریداری نمی کنیم و چندین مقالاتی که در سطح بین المللی مورد تحسین قرار گرفته اند را تحسین می کنیم. برای خواندن آثار دیگر خود را قبل از استانبول: یا ممکن است برخی از آثار بزرگ یک استاد را نادیده بگیرید.

مشاهده لینک اصلی
پاموک یک لایه دیگر را به شرح اجمالی استانبول به عنوان «پل بین شرق و غرب» نشان می دهد که نشان می دهد که چگونه مدرنیست های برجسته استانبول - شاعر یحیی کمال و رمان نویس حامد طنپینار، نام های جدید من، من باید پیگیری â € \"مشتق شاعرانه ennui پس از امپریالیستی و فروپاشی شهری از تصویر ملانولی از شهر خود ثبت شده و یا خواب با سفر مسافران فرانسه در قرن نوزدهم. â € œ [T] ریشه های hüzün ما [شهری متواضع] اروپایی هستند: این مفهوم برای اولین بار مورد بررسی قرار گرفته است، بیان شده و شعر و ادب در فرانسه است، او می نویسد. و قرن نوزدهم فرانسوی، منتقدان ادبیات به شما می گویند، با خستگی پس از ناپلئون و بعد از امپریالیستی خود، و یک Mal du siècle که برای آنچه که «لاتین» رومانتیسیسم نامیده می شود: تاریکی، مضطرب و به طور معمول سیفلیتی (\"روزی که نویسندۀ جوان اصلا اولین اثباتش را اصلاح می کند، همچون دانش آموزانی که فقط اولین دوز خود را از کف دست گرفته اند - افتخار می کند\")، و همچنین پراکنده تر و بدبینانه تر از سرسختی و آزادی -متعلق به انواع انگلیسی (بیگانه، تبعید، تاریک قفل شده Lord Byron که قهرمان پایه، شیطان شورش برای رمانتیک فرانسوی). من عاشق این خدمه عصبی هستم باشگاه ترسناک زندگی، با ناامیدی و شعف وحشتناکی (1874 ورود مجله Goncourt شروع می شود، \"شبانه در Cafà © Riche با فلور، Turgenev، Zola ... ما بحث طولانی در مورد توانایی های خاصی از نویسندگان مبتلا به یبوست و اسهال، و ما در مورد مکانیک زبان فرانسوی صحبت کردیم). برای چنین بازدیدکنندگان استانبول، مانند Gautier، Nerval، و Melancholy فلوراقی، سلامت و فرسودگی معتبر بوده است. آنها \"أورنت\" را برای آنچه که آنها را به عنوان عینک های شگفت انگیز خود از خشونت و فساد دیدند، تجسم می دهد. فلوبر به خصوص با چیزی که او را به عنوان خویشاوندی ناامن از پمپ و خسارت دید؛ نوشتن یک دوست از استانبول در نوامبر 1850، او به چشمهای شگفت انگیز، موجودات پر زرق و برق که درخشان و درخشان هستند، فوق العاده در غنای و غنای خود، غنی در کثیف، در خجالت و غرور خود، متفاوت است. و در زیر آن همه، تیره و تار و ناپسند قدیمی و قدیمی است. «قدمت و اعتبار در مقایسه با بورژوایی اروپایی، تلفیق فریبکارانه پیشرفت اخلاقی و مادی، زیبایی شناسی آن مهندسی، دین آسایش اوست. هنگامی که مدرنیستهای استانبول، مانند دیگر مدرنیست های دیگر، زیارت خویش را به حواریون فرانسوی انجام دادند، شهرشان را قبلا یک تصویر ادبی خفیفی پیدا کرده بودند - درست در همان لحظه، آنچه که با استامبول در حال حاضر پایتخت فراموش شده امپراتوری سقوط، فقیر ، جدا شده و تحت تأثیر جمهوريخواهان غربگرایانه قرار گرفته است - شکل پر از بوروکراسی بورژوایی اقتدارگرا، در تصویر پوموک - مشتاق است که مجسمه های قدیم عثمانی را تحریک کند و بلوک های آپارتمانی بتنی Corbusian را در جای خود قرار دهند. من فکر کردم که بوردیر در تخریب پاریس قرون وسطایی - \"شکل یک شهر به سرعت تغییر می کند، افسوس! از قلب انسانی. \"بخش های مورد علاقه من این کتاب مربوط به نویسندگان استانبول بود. کمال و تانپینار دو همسایه جالبی داشتند: کارشناسان فلسفه کارشناسی مانند خودشان: عبدالله اژینسی هاسار، متفکر پروست، و مورخ رضات اکرم کوهو، کامپایلر دایره المعارف مجلل و مجلل استانبول (نوشته هایش در مورد ابزار و تکنیک های شکنجه عثمانی هیجان انگیز جوان Orhan) که تنها در میان شمعهای بالای سقف از روزنامههای قرن نوزدهم و برداشتهای بایگانی زندگی میکردند. من عاشق تصویری از یک رویاپرداز شهری هستم که توسط یک شهر جذب می شود، افرادی که چشم انداز لایه ای از خانه آنها 2500 ساله است، یک کیهان کامل است، زمین بی پایان برای احساسات گوناگون - خلاقیت و معرفت شناسی، روحانی و عرفانی؛ جنسی، معماری، فلسفی. (من فکر می کنم جوزف کرنل خواندن Mallarmà © پس از یک روز در فروشگاه های ناخواسته در نیویورک سقوط کرد.) پومو، البته، یکی از این نویسندگان است. من عمیقا تحت تاثیر قرار گرفتم که خواندن آن را در نظر بگیرد که ترکیب آخرین آخرین رمان «موزه بی گناه» پیش از دو دهه جمع آوری صدها شیء بود که به شخصیت ها و شکل در کتاب می پرداخت. و سپس یک موزه واقعی را برای نمایش این مجموعه باز کرد. الف بوتامون در لندن نقد کتاب: الهامبخش موزه بی گناهی به پاموک در سال 1982 وارد شد، در حالی که او با شاهزاده آخرت سلطنت عثمانی شام خورد. سرلشکر پس از تشکیل جمهوری ترکیه تبعید شد و شاهزاده به اسکندریه رسید و برای چندین دهه در موزه کاخ آنتونیادیوز کار کرد و ابتدا به عنوان یک گردآورنده بلیط و سپس به عنوان مدیر کار میکرد. در حال حاضر، پس از پنجاه سال تبعید در استانبول، او نیاز به یک کار داشت. مهمانان در مورد موضوع ظریف اشتغال برای شاهزاده سپتامبر هفتاد ساله یک امپراتوری خاتمه دادند. کسی گفت که موزه کاخ ایامامور ممکن است نیاز به راهنمایی داشته باشد: که بهتر از شاهزاده است که در آنجا به عنوان یک کودک زندگی می کرد؟ پاموک بلافاصله توسط ایده ی مردی منتقل شد که دوران او را از بین می برد و به موزه ی خانه ی او هدایت می شود. او تصور کرد که شاهزاده به بازدیدکنندگان خوش آمد میگوید ...

مشاهده لینک اصلی
این دومین کتاب پاموک است که من خوانده ام. من می خواهم اشاره کنم که به نظر می رسد که این کتاب باید قبل یا بعد از موزه بی گناهی خوانده شود، زیرا خودم را متوجه شدم که رمان و این خاطرات در حال برخورد هستند. هرگز به استانبول نرفته ام، اما اکنون می خواهم برو آنچه پاموک انجام می دهد نه تنها خانواده اش را توصیف می کند، بلکه یک شهر به عنوان یک درگیری بین شرق و غرب است. در حالی که این چیزی نیست که شهر خودم در غرب آن را احساس می کند، آن چیزی است که تا حدودی شباهت به احساس فیلادلفیا بودن بین نیویورک و DC است (اگرچه در این روز و سال، چیز خوبی است که همه ما را در مورد ما فراموش می کند). کتاب بیوگرافی و بخشی از مدیتیشن در مورد فرهنگ است و احساس احساسات از دست رفته جوانان و بی گناهی هرچند به موزه بی گناهی می انجامد. بعضی از مکان ها در رمان وجود دارد که در آن شما با صدای بلند می خندید، مثلا جایی که پاموک به هرکسی که تصور می کرد کشتن یا نابود کردن را انجام می دهد. همچنین برخی از قسمت های بسیار حرکتی نه فقط در توصیف خانواده اش و نه در مورد احساس استانبول، بلکه تنها مکان او در جامعه وجود دارد. اما من آرزو می کنم که اطلاعات بیشتر در مورد عکس ها داده شود و من آرزو می کنم که آنها دارای زیرنویس باشند .

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب استانبول


 کتاب جایی که شکست خورده ای،به دنبال شادی نباش
 کتاب ایستگاه آخر می موزا
 کتاب Android APIs
 کتاب هزارتو
 کتاب دل پاک،پایان خوش
 کتاب تونا موش عاقل